دكتر لئونید روگوزوف
نوع جراحی : برداشتن آپاندیس
سال ۱۹۶۴، دكتر روگوزوف، در ۲۷ سالگی مقیم ایستگاهی در قطب جنوب بود. در این زمان او تشحیص داد كه مبتلا به آپاندیسیت حاد شده است. شرایط او داشت بدتر میشد و به خاطر شرایط آب و هوایی، هواپیمایی نمیتوانست فرود بیاید. به همین خاطر او تصمیم گرفت، خودش را عمل كند.
او با بیهوشی موضعی عمل را شروع كرد، در حین عمل، هواشناس ایستگاه، ریتراكتور ( وسیلهای كه دو سوی برش جراحی را میگیرد و برش را باز نگه می دارد ) را برایش نگه داشت، راننده ایستگاه آینه را برای او نگه داشته بود، دانشمندی هم وسایل عمل را به او میداد.
دكتر روگوزوف در حالت خمشده به جلو، عمل را انجام داد و گرچه یك بار طی عمل از حال رفت، توانست عمل را كمتر از دو ساعت انجام دهد. بعد از دو هفته او كاملا بهبود پیدا كرد و به سر كارش در ایستگاه برگشت.
دكتر جری نیلسون
نوع جراحی :بیوپسی ( تكهبرداری )
دكتر «جری لین نیلیسون»، یك پزشك آمریكایی باتجربه است. در سال ۱۹۹۸ او به عنوان پزشك یك ایستگاه در قطب جنوب، موسوم به ایستگاه آموندسن- اسكات، استخدام شد. در طی فصل زمستان، او تنها پزشك مقیم در این ایستگاه بود. در مارس سال ۱۹۹۹، او متوجه شد كه تودهای در پستان راستش دارد به همین خاطر از طریق ایمیل و ویدئوكنفرانس مشاورهای با پزشكان آمریكایی انجام داد و از توده، بیوپسی ( تكهبرداری ) انجام داد.
نتیجه بیوپسی، دقیق نبود، چون موادی كه برای بیوپسی لازم هستند و در ایستگاه نگهداری میشدند، تاریخگذشته بودند و دقت تشخیصی را پایین میآوردند. از آنجا كه در زمستان دسترسی به ایستگاه به هیچ عنوان وجود ندارد و هواپیماها هم جای مناسبی برای فرود ندارند، تصمیم گرفته شد كه با یك هواپیمای نظامی و از طریق چتر نجات، اسباب و مواد لازم برای این پزشك فرستاده شود. خانم نیلسون یك بیوپسی دیگر انجام داد و وقتی تصویر لامها برای پزشكان فرستاده شد، مشخص شد كه سلولهای توده، سرطانی هستند. نیلسون مجبور شد كه با كمك ساكنان ایستگاه، در همان ایستگاه شیمیدرمانی را شروع كند تا اینكه در ماه اكتبر هواپیمایی برای بازگرداندن وی فرستاده شد.
بعد از رسیدن به آمریكا، چندین جراحی روی خانم نیسلون انجام شد و عمل ماستكتومی ( قطع پستان ) روی وی انجام شد.
جالب اینجاست كه بعد از بهبود، خانم نیسلون كتابی در مورد تجربهاش با عنوان Ice Bound نوشت. بعدها با استفاده از مطالب این كتاب، یك فیلم تلویزیونی با بازی «سوزان ساراندون» ساخته شد.
آماندا فیلدینگ
نوع جراحی : شكافتن جمجمه
«آماندا فیلدینگ»، یك پزشك نیست، او یك هنرمند و كارگردان فیلمهای علمی است. در یك بازه زمانی این زن دچار ناراحتی روحی شد، طوری كه تصور میكرد باید حتما عمل شكافتن جمجمه رویش انجام شود تا بهبود پیدا كند. او مدتها دنبال پزشك قابل اطمینانی میگشت كه حاضر به این عمل باشد، ولی كسی را پیدا نمیكرد. افرادی كه به خاصیت درمانی شكافتن جمجمه عقیده دارند، عقیده دارند كه ایجاد یك شكاف كوچك در جمجمه باعث گردش راحتتر خون در مغز میشود.
سرانجام او تصمیم گرفت كه خودش دست به كار شود. فیلدینگ وقتی ۲۷ ساله بود یك دریل ( مته ) دندانپزشكی خرید كه با فشار پا، كنترل میشد، سپس یك عینك تیره هم به چشم زد تا خونی كه از سرش میآید، جلوی دیدش را نگیرد. با چاقوی جراحی شكافی در پوست سرش داد و بعد شروع كرد به متهكاری!
در طی این كار هراسانگیز، او یك لیتر خون از دست داد، اما او از نتیجه جراحی خودش راضی بود. در طی ۴ ساعت بعد از عمل، او احساس خوشحالی و آرامش میكرد. خودش میگوید : «( بعد از عمل ) بیرون رفتم و برای شام گوشت كبابی خوردم، بعد از آن هم به مهمانی رفتم.»
جالب اینجاست كه او فیلم كوتاهی در مورد شكافتن جمجمه هم تهیه كرد كه البته فقط برای افرادی كه دعوت كرده بود، نمایش داده شد. او آنقدر به خاصیت درمانی شكافتن جمجمه عقیده داشت كه دو بار به پارلمان رفت تا تقاضا كند تحقیقات علمی برای جستجوی خواص درمانی شكافتن جمجمه انجام شود!
دبورا سامپسون
نوع جراحی :خارج كردن گلوله
داستان این زن هم در نوع خود شنیدنی است. در سال ۱۷۸۲، این زن برای اینكه بتواند وارد ارتش شود، خودش را به عنوان مرد جا زد و با نام «رابرت شاتلفت» در هنگ چهارم ارتش نامنویسی كرد. از آنجا كه او قویبنیه و بلندقد بود و ظاهر چندان زنانهای نداشت، كسی شك نمیكرد كه او در واقع یك زن است.
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینكه او در جریان یك درگیری نزدیك نیویورك، مجروح شد. برای خارج كردن گلوله، او به بیمارستانی برده شد. اما او از بیم اینكه حین عمل جنسیتش مشخص شود، خودش گلوله را از محل اصابتش كه در رانش بود، خارج كرد و بعد زخم را با یك سوزن خیاطی دوخت. وقتی كه زخمهای او بهبود پیدا كرد، او دوباره به ارتش برگشت.
تا سال ۱۷۸۳ كه سامپسون یك جراحت دیگر برداشت، كسی متوجه جنسیت واقعی نشد. وقتی ارتشیها متوجه شدند كه او یك زن است، مرخصش كردند، ولی از آنجا كه در جریان خدمت نظامی زخمی شده بود، مقرریای برایش در نظر گرفتند. در سال ۱۸۳۸، كنگره موافقت كرد كه به ورثه او هم مستمری پرداخت شود.
دكتر اوان اونیل كین
نوع جراحی :برداشتن آپاندیس و ترمیم فتق كشاله ران
دكتر اوان اونیل كین، یك جراح پیشرو و پزشك برجسته یكی از بیمارستانهای نیویورك بود. او تصمیم گرفت كه به همه ثابت كند كه برای جراحیهای كوچك نیازی به بیهوشی عمومی نیست. برای این كار، او تنها با بیهوشی موضعی، آپاندیس خودش را برداشت!
در حالی كه او روی تخت عمل دراز كشیده بود و با استفاده از یك آینه جای عمل را میدید، سه پزشك دیگر به او كمك میكردند. او خودش برش لازم برای جراحی را روی شكمش ایجاد كرد و آپاندیسش را برداشت و و كار بخیه را به دستیارانش سپرد.
دكتر اونیل كین، در سال ۱۹۳۲ و در ۷۰ سالگی دست به ماجراجویی پیچیدهتری زد، این بار تصمیم گرفت كه فتق كشاله رانش را عمل كند. به خاطر نزدیكی شریان رانی به محل عمل، این عمل، كار ظریفی است.
اما دكتر اونیا كین، موفق شد، عمل را در كمتر از دو ساعت با موفقیت به پایان برساند. همان طور كه در تصویر بالا میبینید، این پزشك در طی عمل خودش كاملا آرامش داشت و حتی در حالی كه تیغ جراحی چند میلیمتر تا شریان حساس، فاصله داشت با اطرافیان شوخی میكرد!
جوناس لتائوس
نوع جراحی :برداشتن سنگ مثانه
تصور كنید كسی جراح نباشد و ۴۰۰ سال پیش دچار رنج و عذاب سنگ مثانه باشد و بعد تصمیم بگیرد، خودش، سنگ مثانهاش را بردارد.
دكتر «نیكولاس تولپ»، جراح هلندی و شهردار وقت آمستردام -كه در تصویر زیر تابلویی را كه «رامبرانت» از او در حین تشریح كشیده، میبینید-، در صفحاتی از كتاب «ملاحظاتی در پزشكی» ماجرای این كار جنونآمیز را اینچنین توصیف میكند :
نعلبندی به نام «جوناس لتائوس» تصمیم گرفت، خودش سنگ مثانهاش را دربیاورد. برای همین، همسرش را به بهانه خرید ماهی به بیرون خانه روانه كرد و بعد با كمك برادرش مشغول كار شد. او ابتدا سنگ را با دستانش لمس كرد و بعد پوست و بافت روی سنگ را در محل پرینئوم ( قسمت زیر لگن در بین دو ران ) را با چاقویی كه مخفیانه تهیه كرده بود، برش داد. او به تدریج برش را طویلتر كرد، آنقدر كه اندازهاش برای عبور سنگ مناسب شود. اما سنگ خیلی بزرگ بود، طوری كه او مجبور شد، محل برش را از دو طرف با فشار انگشتانش، گشادتر كند و با نیروی زیاد زور بزند تا سنگ خارج شود. سرانجام سنگ با پاره كردن مثانه، خارج شد. سنگ بسیار بزرگ بود و حدود ۱۱۰ گرم وزن داشت. واقعا تعجبآور بود كه چگونه كسی بدون استفاده از ابزار مناسب توانسته، چنین سنگی را خارج كند.
سامپسون پاركر
نوع جراحی :قطع كردن دست راست
پاركر، كشاورزی اهل كارولینای جنوبی است، در سپتامبر سال ۲۰۰۷، هنگامی كه او مشغول دروی غله مزرعهاش بود، متوجه شد كه ماشین خرمنكوب به خاطر گیر كردن ساقه گیاهان، از حركت بازایستاده. او تصمیم گرفت با خارج كردن آنها، ماشین را به كار بیندازد. اما ماشین را با بیاحتیاطی خاموش نكرد و در نتیجه دستش در ماشین گیر كرد. متأسفانه كسی در اطرافش نبود كه به كمكش بیاید و تقلای یك ساعته او هم نتیجهای نداشت و هر لحظه قسمت بیشتری از دستش در ماشین فرو میرفت.
او ابتدا با یك میله آهنی، به صورت موقت مانع حركت چرخدندههای دستگاه شد و بعد با دست دیگرش كه هر لحظه بیحستر میشد یك چاقوی جیبی را درآورد و شروع به بریدن انگشتهایش كرد. اما اوضاع بعد از مدتی اوضاع برای او بدتر شد، چرا كه ماشین داشت آتش میگرفت. هراس آتش، او را از شوك ناشی از قطع كردن انگشتهایش در آورد. او میدانست اگر دستش را آزاد نكند، زنده زنده خواهد سوخت. برای همین وقتی چاقو به استخوانش رسید، وزنش را روی دستش انداخت، تا استخوانش را بشكند.
سرانجام پاركر خودش را آزاد كرد و و با وسیله نقلیه كشاورزی در طول جاده راند، تا بلكه بتواند جلوی اتوموبیلی را بگیرد. خوشبختانه او به موتورسیكلتی در جاده برخورد، بعد از اطلاع، هلیكوپتر امداد از راه رسید و او را به بیمارستان برد. پاركر قبل از اینكه به خانه برود، ۳ هفته تمام در بخش سوختگی بستری بود. در این مدت ۲۵ نفر از همسایگانش، كار دروی مزرعه را برایش انجام دادند.
دوگلاس گودال
نوع جراحی :قطع كردن دست راست
سال ۱۹۹۸، دوگلاس گودال ماهیگیر ۳۵ سالهای كه خرچنگ صید میكرد، به دریا رفته بود تا خرچنگهایی را كه به دام افتاده بودند، در قایقش بار بزند. اما موج بزرگی ناگهان تعادل قایق او را به هم زد و باعث شد، دستش در بالابر كوچكی كه در قایق داشت و برای بالا آوردن تلهها از آن استفاده میكرد، گیر بیفتد.
او تنها بود و تنها راه نجاتش این بود كه خودش دستش را قطع كند، برای همین او با چاقویی دستش را قطع كرد. هوا و امواج سرد دریا، باعث میشد كه شدت خونریزی او كم شود.
سرانجام او موفق شد به ساحل برگردد. او پس از بهبودی از كارش دست برنداشت و قایقش را هم تعمیر كرد.
آرون رالستون
نوع عمل :قطع كردن دست راست
رالستون یك مهندس مكانیك آمریكایی است، او كه عاشق كوهنوری است، كارش را به عشق كوهنوری رها كرده بود و قصد داشت به قلل مرتفع صعود كند. در یكی از همین كوهنوردیها در سال ۲۰۰۲، تختهسنگی روی دست راست او افتاد. ۵ روز تمام او تلاش كرد كه تختهسنگ را جابجا كند، اما موفق نشد. گرسنگی و تشنگی توان را از او گرفت و سرانجام او تصمیم گرفت با چاقویی، دستش را قطع كند.
او چاقوی كندی در اختیار داشت و با زجر بسیار بافت نرم دستش را برید، كار قطع كردن تاندونها دشوارتر بود و او مجبور شد با آنها را پاره كند. اما قطع كردن دست، هم پایان كار نبود، او با وسیله نقلیهاش ۸ مایل فاصله داشت و مجبور بود با خونریزی و درد ۸ مایل را هم راه برود. سرانجام او به كوهنوردان دیگری برخورد كه نجاتش دادند.
اما این واقعه تلخ، باعث نشد او دست از كوهنوردی بردارد، او با استفاده از یك دست مصنوعی همچنان كوهنوردی میكند و از آن لذت میبرد.
او كتابی هم در مورد این حادثه و بازگشتش به كوهنرودی با عنوان Between a Rock and a Hard Place نوشته است. او قصد دارد سال ۲۰۱۰ به كوه اورست صعود كند. هدف او از این صعود، آگاهی دادن به مردمان زمین در مورد خطرات تغییر آب و هوا است.
از این حادثه فیلمی در سال 2011 به نام 127 ساعت ساخته شد.
اینس رامیرز
نوع عمل :سزارین
رامیرز در دهكده كوچكی با تنها ۵۰۰ نفر جمعیت و یك خط تلفن زندگی میكند. سال ۲۰۰۰ او برای هشتمین بار باردار شده بود تا صاحب فرزند هشتم شود! او در آن زمان ۴۰ سال سن داشت.
در یكی از روزها، زمانی كه اینس رامیرز در خانهاش تنها بود، درد زایمانش شروع شد. بعد از ۱۲ ساعت تحمل رنج، پیشرفتی در زایمان او حاصل نشد و او متوجه شد كه آخرین بارداری او ممكن است واقعا به قیمت جانش تمام شود. به همین خاطر تصمیم گرفت، بچهاش را با سزارینی به سبك خود، خارج كند. مقداری الكل نوشید و بعد با چاقویی شروع به بریدن شكمش كرد، بعد از یك ساعت او به رحمش رسید و نوزاد پسرش را سالم خارج كرد. بند ناف را هم با چاقویی برید و از حال رفت.
وقتی به هوش آمد، پارچهای دور شكم خونآلودش پیچید و از پسر شش سالهاش خواست كه كمك بیاورد. چند ساعت بعد، او به بیمارستان منتقل شد، در آنجا عمل شد تا آسیبی كه به رودهاش در طی سزارین شخصیاش انجام داده، ترمیم شود. سرانجام او از بیمارستان مرخص شد و كاملا بهبود پیدا كرد.
رامیرز تنها زنی در تاریخ است كه توانسته است، خودش خودش را سزارین كند. داستان او آن قدر جالب و باورنكردنی بود كه در شماره مارس ۲۰۰۴، مجله بینالمللی مامایی و بیماریهای زنان به چاپ رسید.
در عكس چاقوی جراحی خانم رامیرز را مشاهده میكنید!