loading...
بهترین وکیل طلاق و مهریه در مشهد
وکیل مشهد بازدید : 649 سه شنبه 29 تیر 1389 نظرات (0)



روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت :


می اید ، من تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه

دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشك روی شاخه ای از درخت دنیا

نشست .


فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشك هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود " با

من بگو از انچه سنگینی سینه توست ." گنجشك گفت " لانه كوچكی داشتم، ارامگاه

خستگی هایم بود و سرپناه بی كسی ام . تو همان را هم از من گرفتی .


این طوفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم ؟ كجای دنیا را گرفته

بود ؟


و سنگینی بغضی راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان

همه سر به زیر انداختند.


خدا گفت " ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی .. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند.


انگاه تو از كمین مار پر گشودی . گنجشك خیره در خدایی خدا مانده بود.


خدا گفت " و چه بسیار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به

دشمنی ام بر خاستی.


اشك در دیدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های

گریه هایش ملكوت خدا را پر كرد....

بهترین وکیل مشهد | 09156948002

سایت وکیل مشهد کلیک کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خوش آمدید نظر فراموش نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18123
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 27
  • تعداد اعضا : 452
  • آی پی امروز : 271
  • آی پی دیروز : 1047
  • بازدید امروز : 6,349
  • باردید دیروز : 22,890
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 6,349
  • بازدید ماه : 181,610
  • بازدید سال : 611,983
  • بازدید کلی : 32,465,187
  • کدهای اختصاصی

    X تماس با وکیل