خاک
دیگه هرچی بود تموم شد زیرخاک خوابیده یارت
دیگه پاشو نمیذاره حتی یه لحظه کنارت
رفته واسه همیشه دیگه دستاشو نداری
اگه شاخه گلی داری وقتشه الان بیاری
آخه قبرش تو کویره غروبها دلش میگیره
این همونی که عمری آرزو داشتی بمیره
دیگه یک بارم چشاشو توی چشمت نمیدوزه
ولی آرزو بدل مرد داره زیرخاک میسوزه
اونکه از غم نبودت همه ی عمر غصه خورده
شنیدم عکست تو دستاش بوده لحظه ای که مرده
بی تو خیلی غصه خورده
تو وصیت نامه اش انگار اسمتو یباد آورده
گفته تو دنیا یه دل داشت که اونو به تو سپرده
بی تو خیلی غصه خورده
آرزوشه قبل اینکه بدنش تو خاک بپوسه
سنگ قبرشو لب تو یدفعه فقط ببوسه
دیگه یک بارم چشاشو توی چشمت نمیدوزه
ولی آرزو بدل مرد داره زیرخاک میسوزه
آخه قبرش تو کویره غروبها دلش میگیره
این همونی که عمری آرزو داشتی بمیره
...
خوشحال میشم نظر بدین ممنون......